درایموند گرین به یکی از شخصیتهای جالب توجه در NBA و شاید در دنیای ورزش تبدیل شده است - رهبر قاطع و موتور احساسی یکی از جذابترین تیمهای NBA در حافظه اخیر.
گرین توافق کرده است که از طریق یک دفترچه خاطرات پلیآف که گرین امیدوار است به دومین قهرمانی متوالی NBA برای گلدن استیت وریرز ختم شود، نگاهی انحصاری به زندگی خود در داخل و خارج از زمین به مارک جی. اسپیرز از آنداندیفیتد بدهد.
دفترچه خاطرات شماره 14 درایموند گرین
در بازی چهارم فینال کنفرانس غرب در سهشنبه شب، گلدن استیت وریرز با نتیجه 118-94 مغلوب میزبان خود، اوکلاهما سیتی تاندر شد. قهرمان NBA، وریرز، در این سری بهترین از هفت بازی، 3-1 عقب افتاد و در بازی 5 در روز پنجشنبه در اوکلند، کالیفرنیا، با احتمال حذف مواجه خواهد شد. گرین برای دومین بازی متوالی با 6 امتیاز با پرتاب 1 از 7 از زمین، 11 ریباند، 6 توپ ربایی و 2 پاس گل در 37 دقیقه، عملکرد ضعیفی داشت. در دوشنبه شب، NBA خطای آشکار 1 گرین را پس از زدن زانو به استیون آدامز، سنتر ثاندر، در ناحیه کشاله ران در بازی 3 در روز یکشنبه، به خطای آشکار 2 ارتقا داد، به جای اینکه یک جلسه محرومیت برای او در نظر بگیرد.
"روز ناامیدکنندهای بود [دوشنبه]. من واقعاً تلویزیون تماشا نکردم. با تلفنم کار نکردم. این فکر در ذهنم بود که "آیا محروم خواهم شد؟ آیا میتوانم بازی کنم؟" وسواسگونه بود. آزارم میداد. ناامیدکننده بود. عدم اطمینان چیزی است که همه ما در زندگی از آن متنفر هستیم. با توجه به اینکه میدانم عمداً این کار را نکردم، واقعاً ناامیدکننده بود که بدانم انگار میخواستم به این یارو لگد بزنم در حالی که میدانم این کار را نکردم. این ناامیدکنندهترین چیز برای من بود.
«خوب بود که وقتی [احتمال] تعلیق لغو شد، [معاون رئیس بازاریابی ورزشی جهانی نایک] لین مریت با من تماس گرفت و گفت: «بیایید شام بخوریم.» او و [مدیر شخصی] من، ژکوئیل [جاکوکس]، رفتیم شام خوردیم، نشستیم و استراحت کردیم. فقط باید استراحت میکردم. تمام روز استرس داشتم که "چه اتفاقی خواهد افتاد؟" دیروز برای من آسان نبود و این به این دلیل نبود که همه چیزهایی را که همه میگفتند تماشا میکردم... این به این دلیل بود که تمام روز چیزی نمیدانستم. سخت است. تقریباً ساعت 6 بعد از ظهر از [مدیر کل وریرز] باب مایرز با خبر شدم. قطعاً یک تسکین بود، اما من تمام روز را با تعجب و عرق کردن سپری کردم.
«فکر نمیکنم هیچ [پیامدی در بازی 4] وجود داشت. من افتضاح بودم. معمولاً در این موقعیتها پیشرفت میکنم. ناامیدکنندهترین چیز برای من این است که اینها موقعیتهایی هستند که من در آنها پیشرفت کردهام. اینها موقعیتهایی هستند که من با آنها اسم و رسمی برای خودم دست و پا کردهام. من اینطور آدمی هستم. به همین دلیل است که من به خاطر موقعیتهایی مانند این، به این چیزی که هستم، تبدیل شدهام. و ناامیدکنندهترین چیز در دنیا این است که نتوانم در این موقعیت موفق شوم. من اینطور آدمی هستم. این ناامیدکنندهتر از هر چیز دیگری است. تا زمانی که به زمین برنگردم، اذیتم میکند. واقعاً اذیتم میکند. با باختن خوب کنار نمیآیم. اینکه دلیل باخت باشم، واقعاً خوب کنار نمیآیم. اذیتم میکند.
«باید بهتر باشم. میدانم انرژی این تیم با من بالا و پایین میشود. آنها چیزی برای دیدن نداشتند. من به بچهها چیزی ندادهام. نه رهبری، نه انرژی، هیچی، چیزی که من برای این تیم میآورم. برای من تعجبآور نیست که 3-1 عقب هستیم زیرا در دو بازی حضور نداشتهام. ای کاش پاسخ [این سوال که چرا] را میدانستم. جوابی ندارم. اما میدانم که آن را تغییر خواهم داد. هنوز دیر نشده است. به همین دلیل است که یک سری هفت بازی است. آنها باید چهار [برد] را از ما بگیرند. ما به خانه میرویم. از زمین خود مراقبت میکنیم. چیزی برای احساس خوب داشتن به دست میآوریم. و بعد میجنگیم. اما باید پنجشنبه طوری وارد زمین شویم که گویی زندگیمان به آن بستگی دارد. هیچ شکی در ذهنم نیست که این تیم واکنش نشان خواهد داد.
«من عاشق [هو کردن طرفداران تاندر نسبت به من] هستم. این برای من خیلی سرگرم کننده است. به همین دلیل است که اینقدر ناامید کننده است که نتوانستم کاری را که انجام میدهم انجام دهم، زیرا من عاشق این چیزها هستم. باحاله. دوستش دارم ... من دوست دارم بتوانم به جمعیت [مخالف هو کننده] نگاه کنم و به آنها بخندم. از زمین قدم بزنم و به آنها لبخند بزنم. من عاشق این هستم. من به خودم فرصت ندادم که این کار را انجام دهم و این مرا میکشد.
«این تیم، این گروه از بچهها، [از سال 2014] در موقعیت حذف قرار نگرفتهایم. پس فرق میکند. اما میدانم که این تیم میداند چگونه متمرکز شود. میدانم این تیم میداند چگونه سخت بازی کند. میدانم این تیم میداند چگونه طوری بازی کند که گویی زندگیمان به آن بستگی دارد. و هیچ شکی در ذهنم نیست که ما [بازی 5] را خواهیم برد. هیچ شکی در این مورد وجود ندارد. من کاملاً انتظار دارم که به اینجا برگردم و منتظر آن هستم.»